responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 13
مقامى را به هر كسى نمى‌دهد. اگر مقامى به يك شخصيت داده است بدانيد كه داراى خصوصيات درونى بوده است ولو من و شما نمى‌دانستيم. يكى از حضرات حوزه كه الان هم هنوز در قيد حيات هستند نقل كردند: در مدرسه دارالشفاء طلبه اى بود كه بنده آن طلبه را مى‌شناختم. آن طلبه در نهايت استضعاف بود. بيچارگى به تمام معنا در او صدق مى‌كرد. روزى ديديم كه اين طلبه بدبخت مريض شد و امكاناتى هم نداشت كه بتواند خودش را مداوا كند. با زحمت زيادى پيش دكتر رفت. وقتى به دكتر مراجعه كرد، دكتر به او گفت: علاج تو اين است كه مدّتى بايد كباب برگ بخورى تا بهتر شوى چون بدنت نهايت استضعاف را پيدا كرده است. اگر نتوانى كباب برگ بخورى به اين زودى ها بهتر نخواهى شد و ممكن است بيشتر از اين، مزاجت تحليل برود. اين طلبه بيچاره هم با خود گفت: من كه توانايى مالى ندارم كه هر روز كباب برگ بخورم. اين آقا هم كه او را مى‌شناخت، گفت: من نزد او رفتم و ديدم اين طلبه اصلاً حال ندارد. به او گفتم: فلانى مگر دكتر نرفتى؟ گفت: بله، رفتم. دكتر به من گفت كه بايد مدّتى كباب بخورم. اين آقا هم بلافاصله قضيه را براى مرحوم امام(رحمه الله) بيان كرد. همين كه اين جريان را تعريف كرد مرحوم آقا در جيبشان دست بردند، پولى درآوردند و فرمودند: اين پول را به تو مى‌دهم امّا يك شرط دارد، اينكه پول را به طلبه ندهى. گفتم: پس من چه كار كنم؟ گفت: شما هر روز برو قصابى، گوشت بخر و براى اين طلبه كباب كن تا بخورد. هر روز اين كار را انجام بده. من از اين حرف آقا تعجّب كردم. با خود گفتم: من پول را به خودش مى‌دهم و به اين طلبه مى‌گويم كه آقا گفته اين كار را انجام بده. وقتى دليل اين حرف را از امام پرسيدم، فرمود: اگر اينطور كه شما مى‌گوييد انسان متدين و درس
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست