responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 347
سليمان بن مهران احمر مى‌گويد: با حضرت صادق(ع) در خانه ابى جعفر ملعون بوديم كه ناگهان مردى از دارالاماره بيرون آمد و ديديم كه تازيانه اش زدند. حضرت(ع) فرمود: سليمان، برو نگاه كن نگين انگشترش از چيست؟ سليمان مى‌گويد: رفتم و نگاه كردم. آمدم به ايشان گفتم: انگشترش عقيق نبود. حضرت(ع) فرمود: اگر انگشتر عقيق به دستش بود تازيانه نمى‌خورد. تا اين را فرمود، عرض كردم: آقا جان، بيشتر بگوييد تا از وجودتان استفاده كنيم. فرمود: هر كس كه به دستش انگشتر عقيق باشد اگر دستش لاى در بماند قطع نمى‌شود، شمشير بخورد قطع نمى‌شود، تصادف كند قطع نمى‌شود. عرض كردم: آقا جان، بيشتر بگوييد. فرمود: حتّى زخمى هم نمى‌شود. عرض كردم: بيشتر از اين بفرماييد. فرمود: خدا دستى را كه عقيق دارد و به دعا بلند شود دوست دارد. باز عرض كردم: بيشتر بفرماييد. حضرت(ع) فرمود: من خيلى تعجّب مى‌كنم از كسى كه عقيق به دستش باشد و پول درهم و دينار نداشته باشد. ببينيد چقدر اين عقيق خاصيت دارد. بعد عرض كردم: آقا جان، اگر مى‌شود باز بفرماييد. فرمود: فقيرى كه عقيق به دست دارد در امان است. ببينيد اين عقيق يك چنين خاصيتى دارد. اينها مى‌رساند كه اين خاصيت ها فقط در دنيا است و خاصيت‌هاى آخرت، سر جاى خودش است. خداوند ان‌شاءالله ايمانمان را نسبت به اين مسائل بيش از اين بگرداند، ان‌شاءالله.
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 347
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست