responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 387
خورد؛ يعنى وقتى صدقه به فقير داده مى‌شود كأنّه به دست فقير داده نشده است بلكه به دست خود خدا داده شده است كه خداوند تبارك و تعالى مى‌فرمايد صدقه را من قبول مى‌كنم، حتّى حضرت(ص) صدقه را در دستش مى‌گذاشت تا فقير از دست او بگيرد. اعتراض كردند كه آقا چرا اينطور مى‌كنيد؟ فرمود: من در دستم مى‌گذارم تا او از دستم بگيرد چون او دست خدا است و من دست بنده هستم. گاهى ما با چه بى حرمتى و بى اعتنايى صدقه مى‌دهيم امّا ائمّه(عليهما السلام) ما - قربانشان بشوم - آنطور بودند كه وقتى به شخص مستحقّى، محبّتى مى‌كردند افتخار مى‌كردند كه چيزى به دست او داده اند. خدا مى‌گويد كه بر من منّت نگذاريد بلكه من بايد بر تو منّت بگذارم كه يك چنين فردى را براى تو فرستادم. من بايد منّت بگذارم كه به تو توفيق دادم كه اين صدقه را بدهى. تو بر من منّت مى‌گذارى؟ دقّت كنيد، برگشت فرمايش به اين برمى گردد كه خدا بايد بر ما منّت بگذارد كه يك چنين مستحقّى را بر در خانه من فرستاد تا به او كمك كنم. خدا بايد منّت بگذارد يا ما؟ فقير بايد بر ما منّت بگذارد كه خدا او را فرستاد كه بلا از ما دور شود. روزى پيغمبر خدا(ص) كافرى را نفرين كرد امّا بلايى بر سرش نيامد. حضرت(ص) فرمود: حتماً او كار خيرى انجام داده است، او را بياوريد. وقتى آمد بار بر دوش او را كه نگاه كردند ديدند مارى در بار او است. حضرت(ص) فرمود: اين قاتلش بوده است ولى مثل اينكه خدمتى به بيچاره اى كرده كه قدرت خدا جلوى نفرين را گرفت. «وَ أَنْ تَكُونَ الدُّنْيَا عِنْدَكَ سِجْناً» على جان، به گونه اى باش كه دنيا را براى خودت زندان بدانى. «حَتَّى يَجْعَلَ اللَّهُ لَكَ جَنَّةً» تا اينكه خدا در مقابل به تو بهشت را بدهد. «الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكَافِرِ»[1] واقعاً هم همينطور است. با اين شرايط و روزگار، با اين ايمان، واقعاً اينجا زندان است. اگر انسان ايمان داشته باشد و مؤمن باشد واقعاً دنيا برايش زندان است. اگر انسان با اين شرايط بتواند دينش را حفظ كند،

[1] . من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 363 (دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است)P

نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست