responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : تشكرى آرانى، شهاب    جلد : 1  صفحه : 245


گفت باشد پناه من به خدا ***** كه بگيريم اسير جز وى را

آن كه بودست نزد وى كالا ***** ورنه باشيم اهل جور و جفا (79)

چونكه مأيوس از او شدند آنجا ***** پس به سويى شدند بر نجوا

مهتر جمع گفتشان آيا؟ ***** نيست پيمانتان براى خدا

پدر از ما گرفت آن پيمان ***** و به يوسف چه رفت قبل از آن‌

نروم من مگر به اذن پدر ***** يا خدا بهر ما شود داور

و خدا هست بهترين حاكم ***** [ز انكه از كار ماست او عالم‌] (80)

بازگرديد و با پدر گوييد ***** پسرت [جام شاه را] دزديد

ما هم از علم خود شويم گواه ***** و نبوديم بهر غيب آگاه (81)

از ديارى كه بوده‌ايم در آن ***** تو از آن سرگذشت شو پرسان‌

يا از آن كاروان كه با آنيم ***** تا بدانى كه راستگويانيم (82)

گفت يعقوب نفستان آراست ***** كار و صبر جميل هم ما راست‌

تا به من جمله بازگرداند ***** و خدا علم و حكمتش داند (83)

پس از آنان بگشت رو گردان ***** هم ز يوسف دريغ داشت بيان‌

و از اين غم سفيد شد چشمش ***** و فرو خورد در جگر خشمش (84)

پس بگفتند بر خدا سوگند ***** كه مكن ياد يوسفت يك چند

ورنه آيى در آستان فنا ***** يا هلاكت شود نصيب ترا (85)

گفت من شكوه دل خود را ***** زين غم و درد مى‌برم به خدا

چيزهايى بدانم از اللّه ***** كه شما نيستيد از آن آگاه (86)


نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : تشكرى آرانى، شهاب    جلد : 1  صفحه : 245
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست