نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 161
بزرگان سركش قوم او گفتند: «اى شعيب يا به آيين ما بازگرديد يا تو و همراهان مؤمنت را از ديارمان بيرون خواهيم كرد.» (88) گفت: «حتى اگر از آن كراهت داشته باشيم؟ اگر به آيين شما كه خدا ما را از آن نجات داد بازگرديم به خدا دروغ بستهايم، پس سزاوار نيست به آن بازگرديم مگر خدا بخواهد كه دانش او بر هر چيز رساست و ما بر خدا توكل كرديم، پروردگارا ميان ما و قوممان راهى به حق بگشا كه تو بهترين داورانى.» (89) بزرگان كافر قومش گفتند: «اگر از شعيب پيروى كنيد زيانكار خواهيد بود.» (90) آن گاه زلزلهاى سخت آنها را فرا گرفت و در خانههاى خود از پا درآمدند. (91) آنان كه شعيب را به دروغگويى نسبت دادند گويى هرگز آنجا نبودهاند و آنان كه شعيب را تكذيب كردند خود زيانكار شدند. (92) آن گاه از آنها روى گرداند و گفت: «اى قوم من! پيامهاى پروردگارم را به شما رساندم و پندتان دادم، چگونه بر مردمى كافر افسوس بخورم.» (93) به هيچ ديارى پيامبرى نفرستاديم مگر آن كه ساكنانش را به رنجها و سختيها گرفتار ساختيم تا زارى كنند. (94) آن گاه خوشى را به جاى ناخوشى آورديم تا افزون شدند و گفتند: رنج و راحت به نياكان ما نيز مىرسيد. ناگهان آنها را كه غافل بودند از پا درآورديم. (95)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 161