نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 168
و چون موسى خشمگين و اندوهناك نزد قومش بازگشت، گفت: «در غياب من جانشينان بدى برايم بوديد، چرا در امر پروردگارتان شتاب كرديد؟» سپس الواح را انداخت و سر برادرش را گرفت و به سوى خود كشيد و او گفت: «پسر مادرم. اين قوم مرا در تنگنا قرار دادند و نزديك بود مرا بكشند. كارى نكن كه دشمنان شماتتم كنند و مرا با گروه ستمكاران وانگذار.» (150) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را ببخش و ما را به رحمت خود واصل كن كه تو مهربانترين مهربانان هستى.» (151) به زودى خشم پروردگار و ذلت زندگى دنيا نصيب كسانى خواهد شد كه گوساله را برگزيدند؛ اين چنين كيفر دروغپردازان را مىدهيم. (152) آنان كه پس از ارتكاب كارهاى بد توبه كنند و ايمان آورند، پروردگارت آمرزنده مهربان است. (153) چون خشم موسى فرو نشست الواح را برگرفت، در نوشتههاى آن هدايت و رحمت براى كسانى بود كه از پروردگار مىترسيدند. (154) سپس موسى هفتاد تن از مردان قومش را براى ميعاد ما برگزيد و چون لرزهاى آنها را فرا گرفت، گفت: «پروردگارا! اگر مىخواستى پيش از اين آنها و مرا هلاك كرده بودى، آيا به خاطر كردار نادانها ما را هلاك مىكنى؟ اين جز آزمايش تو چيزى نيست، هر كه را بخواهى گمراه و هر كه را بخواهى هدايت مىكنى، تو ياور مايى، ما را بيامرز و بر ما رحم كن كه تو بهترين آمرزندگانى، (155)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 168