نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 217
فرعون گفت: «جادوگران دانا را نزد من بياوريد.» (79) وقتى جادوگران آمدند، موسى به آنها گفت: «هر چه داريد بيندازيد.» (80) وقتى انداختند، موسى گفت: «آنچه آورديد جادوست و بىترديد خدا آنها را باطل خواهد كرد، زيرا خداوند عمل مفسدان را به سامان نمىآورد (81) و خداوند با كلمات خود حق را پايدار مىكند اگر چه گناهكاران نخواهند.» (82) از ترس فرعون و اطرافيانش هيچ كس به موسى ايمان نياورد جز فرزندانى از قوم او كه مىترسيدند مبادا آنها را بيازارد، فرعون در زمين جاه طلب و مسرف بود. (83) موسى گفت: «اى قوم من! اگر به خدا ايمان داريد و تسليم او هستيد به او توكل كنيد.» (84) گفتند: «فقط بر خدا توكل داريم، پروردگارا ما را دستخوش فتنه قوم ستمكار قرار نده. (85) و به رحمت خود از شر كافران نجات بده.» (86) به موسى و برادرش وحى كرديم كه براى قوم خود خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانههايتان را رو به روى هم قرار دهيد و نماز را برپا داريد- و مؤمنان را بشارت بده. (87) موسى گفت: «پروردگارا تو فرعون و اشرافش را در زندگى اين دنيا زينت آلات و مال و منال دادهاى كه بدين وسيله بندگانت را گمراه كنند. پروردگارا! اموالشان را نابود و دلهايشان را سخت كن كه اينها تا عذاب دردناك را نبينند ايمان نمىآورند.» (88)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 217