نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 225
آن گاه به ساختن كشتى مشغول شد، هر وقت دستهاى از اشراف قومش بر او مىگذشتند مسخرهاش مىكردند؛ مىگفت: چنانچه ما را مسخره كنيد ما نيز به همين صورت شما را مسخره خواهيم كرد، (38) و به زودى خواهيد فهميد عذاب خواركننده به سراغ چه كسى خواهد آمد و عذاب دائمى بر چه كسى وارد مىشود. (39) چون فرمان ما فرا رسيد آب از تنور سرزد، گفتيم: «از هر جفتى از حيوانات دو فرد و نيز خاندانت را جز آنها كه قبلا وعده هلاكشان داده شده است و همچنين مؤمنان را در آن برگير.» اما جز معدودى به او ايمان نياوردند. (40) گفت: «سوار شويد كه حركت و توقف آن با نام خداست. پروردگار من آمرزنده مهربان است.» (41) كشتى سرنشينانش را در امواجى همچون كوهها مىبرد، نوح پسرش را كه در كنارى قرار داشت ندا داد: «پسرم! همراه ما سوار شو و با كافران نمان.» (42) گفت: «به كوهى پناه خواهم برد تا مرا از آب حفظ كند.» گفت: «امروز در برابر حكم خدا حفظ كنندهاى نيست مگر كسى كه خدا به او رحمت آورد.»- ناگاه- موجى ميان آن دو حائل شد و او به غرق شدگان پيوست. (43) فرمان داده شد: اى زمين آب را فرو بر، و اى آسمان فرو بند. آب فرو نشست و فرمان به انجام رسيد و كشتى بر جودى نشست و ندا آمد لعنت باد بر ستمكاران. (44) نوح پروردگارش را ندا كرد و گفت: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو حق است و تو بهترين داورانى.» (45)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 225