نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 448
و فرزندانش را باقى گذاشتيم (77) و نام نيك او را در ميان آيندگان استمرار بخشيديم، (78) در ميان جهانيان سلام بر نوح باد، (79) نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم، (80) او از بندگان مؤمن ما بود. (81) سپس ديگران را غرق كرديم. (82) ابراهيم از پيروان او بود (83) كه با دلى درست به پروردگارش رو آورد. (84) چون به پدر و قومش گفت: «چه چيز را مىپرستيد؟ (85) آيا به جاى خداى يكتا، معبودهاى دروغين را مىخواهيد، (86) در باره پروردگار جهانيان چه مىانديشيد؟» (87) به ستارگان نگاهى كرد (88) و گفت: «من بيمارم.» (89) از او رو برتافتند و به او پشت كردند، (90) پنهانى نزد معبودان آنها رفت و گفت: «چرا چيزى نمىخوريد؟ (91) چرا سخن نمىگوييد؟» (92) پس آن گاه ضربه محكمى با دست بر آنها زد. (93) آنها شتابان نزد او رفتند، (94) گفت: «آيا چيزهايى را مىپرستيد كه خود تراشيدهايد؟ (95) خداوند، شما و آنچه را مىسازيد آفريده است.» (96) گفتند: «بنايى برايش بسازيد و او را از فراز آن در آتش اندازيد.» (97) در حق او بد سگالى كردند و ما نيز آنها را زير دست كرديم. (98) گفت: «من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا راهنمايى خواهد كرد. (99) پروردگارا! مرا فرزندى صالح عطا كن.» (100) ما او را به پسرى بردبار بشارت داديم. (101) هنگامى كه همدست و همپاى او شد، گفت: «اى پسرك من! در خواب ديدم كه تو را قربانى مىكنم، ببين نظرت چيست؟» (در پاسخ) گفت: «اى پدر! به آنچه مأمور شدهاى اقدام كن، اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهى يافت.» (102)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 448