نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 492
حال آن كه هر معجزهاى كه به آنها نشان داديم از معجزه ديگر مهمتر بود، آن گاه همه را به عذاب گرفتار كرديم باشد كه باز گردند. (48) گفتند: «اى جادوگر، پروردگارت را با عهدى كه با تو كرده است براى ما بخوان تا هدايت شويم.» (49) چون عذاب را از آنها برداشتيم پيمان خود را شكستند. (50) فرعون در ميان قومش ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا فرمانروايى مصر و اين نهرها كه به فرمان من روان است از آن من نيست، مگر نمىبينيد؟ (51) آيا من بهترم يا اين درماندهاى كه نمىتواند درست سخن بگويد؟ (52) چرا دستبندهاى زرين به او داده نشده و چرا فرشتگان همراهيش نمىكنند؟» (53) او با تحميق قوم خود آنها را به اطاعت وا داشت، زيرا مردمى تبهكار بودند (54) و چون ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتيم و همه را غرق كرديم (55) و آنان را در شمار گذشتگان و عبرت آيندگان قرار داديم. (56) چون مثل پسر مريم زده شد به ناگاه قوم تو خنديدند (57) و گفتند: «آيا خدايان ما بهترند يا او؟» آنها اين مثل را جز براى جدال با تو نزدند، آنان مردمى ستيزه جويند. (58) او بندهاى بيش نبود كه ما با عطاى نعمت خود او را عبرت بنى اسرائيل گردانديم. (59) اگر مىخواستيم به جاى شما فرشتگانى به وجود مىآورديم تا در روى زمين جانشين شما باشند (60)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 492