responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 400


و زمانى كه فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق‌] نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل شهر را نابود مى‌كنيم؛ زيرا اهل آن ستمكاراند. (31)
گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به كسانى كه در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده‌اش را نجات مى‌دهيم، مگر همسرش را كه از باقى‌ماندگان خواهد بود، (32)
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب [حضور] آنان [به صورت جوانانى آراسته‌] بدحال و بى‌طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگين مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده‌ات هستيم، مگر همسرت را كه از باقى‌ماندگان خواهد بود، (33)
ما بر اهل اين شهر به علت كار بسيار زشتى كه مرتكب مى‌شوند، عذاب سختى از آسمان نازل خواهيم كرد. (34)
[پس با عذاب آسمانى، شهر و اهلش را در هم كوبيديم‌] و از آن شهر نشانه‌اى روشن [از سنگ‌هايى كه بر سر اهلش فرو باريديم‌] براى مردمى كه مى‌انديشند، بر جاى گذاشتيم. (35)
و نيز به سوى مدين برادرشان شعيب را فرستاديم؛ پس گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد و روز قيامت را انتظار بريد و در زمين تبهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد، (36)
پس او را تكذيب كردند؛ در نتيجه زلزله سختى آنان را فرا گرفت، پس در خانه‌هايشان به رو در افتاده جسمى بى‌جان شدند، (37)
و [قوم‌] عاد و ثمود را [نيز نابود كرديم‌]، و از خانه‌هاى [خراب شده و خالى‌] آنان [سرنوشت شومشان‌] براى شما نمايان است، و شيطان عمل‌هاى [زشت‌] آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه [خدا] باز داشت در حالى كه [براى تشخيص حق از باطل‌] بصيرت داشتند. (38)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 400
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست