نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 43
خدا سرپرست و يار كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ آنان را از تاريكىها [ى جهل، شرك، فسق وفجور] به سوى نورِ [ايمان، اخلاق حسنه و تقوا] بيرون مىبرد. و كسانى كه كافر شدند، سرپرستان آنان طغيان گرانند كه آنان را از نور به سوى تاريكىها بيرون مىبرند؛ آنان اهل آتشاند و قطعاً در آنجا جاودانهاند. (257) آيا [با ديده عبرت] ننگريستى به كسى كه چون خدا او را پادشاهى داده بود [از روى كبر و غرور] با ابراهيم درباره پروردگارش به مجادله و ستيز و گفتگوى بىمنطق پرداخت؟! هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارم كسى است كه زنده مىكند و مىميراند [او] گفت: من هم زنده مىكنم و مىميرانم. [و براى مشتبه كردن كار بر مردم، دستور داد دو زندانى محكوم را حاضر كردند، يكى را آزاد و ديگرى را كشت.] ابراهيم [براى بستن راه مغالطه و تزوير به روى دشمن] گفت: مسلماً خدا خورشيد را از مشرق بيرون مىآورد، تو آن را از مغرب برآور! پس آنكه كافر شده بود، متحير و مبهوت شد. و خدا گروه ستمگر را [به خاطر تجاوز، ستم، پافشارى بر عناد و لجاجشان] هدايت نمىكند. (258) يا چون آن كسى كه به دهكدهاى گذر كرد، در حالى كه ديوارهاى آن بر روى سقفهايش فرو ريخته بود [و اجساد ساكنانش پوسيده و متلاشى به نظر مىآمد] گفت: خدا چگونه اينان را پس از مرگشان زنده مىكند؟ پس خدا او را صد سال ميراند، سپس وى را برانگيخت، به او فرمود: چه مقدار [در اين منطقه] درنگ كردهاى؟ گفت: يك روز يا بخشى از يك روز درنگ كردهام. [خدا] فرمود: بلكه صد سال درنگ كردهاى! به خوراكى و نوشيدنى خود بنگر كه [پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه] تغييرى نكرده، و به دراز گوش خود نظر كن [كه جسمش متلاشى شده، ما تو را زنده كرديم تا به پاسخ پرسشت برسى و به واقع شدن اين حقيقت مطمئن شوى]، و تا تو را نشانهاى [از قدرت و ربوبيّت خود] براى مردم [در مورد زنده شدن مردگان] قرار دهيم، اكنون به استخوانها [ىِ دراز گوشت] بنگر كه چگونه آنها را برمىداريم و به هم پيوند مىدهيم، سپس بر آنها گوشت مىپوشانيم. چون [كيفيتِ زنده شدنِ مردگان] بر او روشن شد، گفت: اكنون مىدانم كه يقيناً خدا بر هر كارى تواناست. (259)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 43