نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : آيتى، عبد المحمد جلد : 1 صفحه : 442
و از آن پس بر سر قوم او هيچ لشكرى از آسمان فرو نفرستاديم. و ما فروفرستنده نبوديم. (28) جز يك بانگ سهمناك نبود كه ناگاه همه بر جاى سرد شدند. (29) اى دريغ بر اين بندگان. هيچ پيامبرى بر آنها مبعوث نشد مگر آنكه مسخرهاش كردند. (30) آيا نديدهاند كه چه مردمى را پيش از آنها هلاك كردهايم كه ديگر به نزدشان بازنمىگردند. (31) و كس نماند مگر آنكه نزد ما حاضرش آرند. (32) نشانه عبرتى است برايشان زمين مرده كه زندهاش ساختيم و از آن دانهاى كه از آن مىخورند بيرون آورديم. (33) و در آن باغهايى از نخلها و تاكها پديد آورديم و چشمهها روان ساختيم، (34) تا از ثمرات آن و دسترنج خويش بخورند. چرا سپاس نمىگويند؟ (35) منزه است آن خدايى كه همه جفتها را بيافريد، چه از آنچه زمين مىروياند و چه از نفسهايشان و چه آن چيزهايى كه نمىشناسند. (36) شب نيز برايشان عبرتى ديگر است كه روز را از آن برمىكشيم و همه در تاريكى فرو مىروند. (37) و آفتاب به سوى قرارگاه خويش روان است. اين فرمان خداى پيروزمند و داناست. (38) و براى ماه منزلهايى مقدر كرديم تا همانند شاخه خشك خرما باريك شود. (39) آفتاب را نسزد كه به ماه رسد و شب را نسزد كه بر روز پيشى گيرد. و همه در فلكى شناورند. (40)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : آيتى، عبد المحمد جلد : 1 صفحه : 442