56/ 89- 61 61. بر اين كه به جاى نهيم مانندان شما را و آفرينيم و پديد آريم صور شما را در آن چه نمىدانيد. 62. و هراينه هراينه دانستيد آفرينش را نخستين پس چرا نمىانديشيد؟ 63. ا پس ديديد آنچه مىكاريد؟ 64. ا شما همىرويانيد آن را يا ما رويانندگانيم؟ 65. بل كه ما اگر خواستيمى هراينه گردانيديمى او را كوفته و ريزيده، پس گرديدى كه پشيمانى همىخورديدى. 66. ا بدرستى كه ما هراينه تاوان زدگانيم؟ 67. نه كه ما بازداشته شدگانيم بىروزى ماندگانيم. 68. ا پس هيچ ديديد و چه گوييد آن آب را آنى كه همىآشاميد؟ 69. ا شما فرود آورديد آن را از ميغهاى سپيد يا ما فرو آرندگانيم؟ 70. اگر خواستيمى كرديمى آن را تلخ، پس چرا سپاسدارى نمىكنيد؟ 71. ا پس ديديد و چه گوييد آن آتش را آنى كه بيرون همىكنيد از آتش زنه؟ 72. ا شما آفريديد پديد آورديد درخت آن را يا ما آفرينندگانيم؟ 73. ما كرديم گردانيديم آن را پندى و حجّتى ياد دهى دوزخ را و برخوردارى مر فرود آيندگان را در زمين خالى بىتوشگان خالى شكمان. 74. پس بپاكى ياد كن [684] به نام پروردگارت را بزرگ. 75. پس نه سوگند ياد كنم به جايهاى فرو آمدن ستارههاى قرآن گورهاى علما و منازل وحى. 76. و بدرستى كه اين هراينه سوگندى است اگر دانيد بزرگ. 77. بدرستى كه اين هراينه نبى است بزرگوار پسنديده سودمند. 78. در نامه نگاه داشته شده. 79. نبسايد آن را جنب و حائض و نفسا و محدث مگر پاك گرداندگان. 80. فرود آورده شده فرود آوردنى از پروردگار جهانيان و جهان. 81. ا پس به اين سخن قرآن شما چرب نرمى كنندگانيد به ظاهر مىشنويد و به باطن انكار مىكنيد. 82. و همىكنيد سپاس روزى خويش را اين كه شما به دروغ همىداريد. 83. پس چرا نه مىگردانيد جان خويش را چون برسد جان چنبر گردن را. 84. و شما آنگاه همىنگريد به آن محتظر. 85. و ما ا نزديكترانيم به قدرت يعلم بملائكه به سوى او از شما اى اهل ميّت و ليكن نمىبينيد. 86. پس چرا نه اگر هستيد نه پاداشت داده شدگان مقهوران. 87. بازگردانيد آن جان را اگر باشيد هستيد راستگويان. 88. پس امّا بر هر تقدير اگر باشد آن مرده از نزديك گرداندگان سابقان. 89. پس آسايشى مرو راست و روزى در گور و بهشت با ناز و نعمت گوناگون جاويد.