98/ 8- 4 4. و جدا نشد آنانى كه داده شدند نامه، مگر [1] از پس آنچه آمد ايشان را حجت روشن. 5. و فرموده نشدند مگر پرستند خداى ويژهكنندگان براى او كيش را، بازگشتگان و به پاى دارند نماز را و دهند پاكى خواسته را و آنت كيش راست. 6. بدرستى كه آنانى كه نگرويدند از خداوندان نامه و انبازگويان، در آتش دوزخ، جاويدان در آن، اينان ايشان بدتر آفريدهشدگان. 7. بدرستى كه آنانى كه گرويد [ند] و كردند شايستهها، اينان ايشان بهتر آفريده شدگان. 8. پاداشت ايشان نزد پروردگار ايشان بهشتهاى باشيدنى، مىرود از زير آن جويها، جاويدان در آن هميشه. خشنود بود خداى از ايشان و خشنود بوند ازو. آنت مر آن را كه ترسد از پروردگار خويش. زلزال، مدنى، 8 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 99/ 8- 1 1. [2] ... 2 [3] .... 3 [4] .... [764] نيست مر آن را. 4. آن روز سخن كند آگاهيهاى خويش را. 5. به كه پروردگارت پيغام داد آن را. 6. آن روز بازگردد مردم پراكندگان تا نموده شوند كارهاى خويش را. 7. پس هر كه كند همسنگ مورچه خورد نيكى، بيند آن را. 8. و هر كه كند همسنگ مورچه بدى، بيند آن را. عاديات، مكّى، 11 آيه [1]. م: «از» [2]. م: ناخوانا [3]. م: ناخوانا [4]. م: ناخوانا