43/ 47 پس آن هنگام كه آمد بديشان با نشانهاى ما ناگهان ايشان از ان نشانها مىخنديدند (47) 43/ 48 و نمىنموديم به ايشان هيچ نشانه مگر وى بزرگتر بود از قرين خود و گرفتار كرديم ايشان را به عقوبت بود كه ايشان رجوع كنند (48) 43/ 49 و گفتند اى جادوگر دعا كن براى ما بجناب پروردگار خود بآن اسماء كه وحى كرده است نزديك تو هر آئينه ما راهيافتگانيم (49) 43/ 50 پس آن هنگام كه دور كرديم از ايشان عقوبت را ناگهان ايشان عهد مىشكنند (50) 43/ 51 و آواز داد فرعون در ميان قوم خود گفت اى قوم من آيا نيست بدست من بادشاهى مصر و اين جوئيها مىرود زير كوشك من آيا نمىبينيد (51)