زكريا بر مريم در مسجدى يافت نزديك او روزى را گفت اى مريم از كجاست ترا اين روزى گفت او از نزديك خداست هر آئينه خدا مىدهد روزى هر كرا مىخواهد بىشمار (37) 3/ 38 آن وقت طلب كرد زكريا از پروردگار خود گفت اى پروردگار من عطا كن مرا از نزديك خود نسل پاك هر آئينه تو شنواى دعائى (38) 3/ 39 پس ندا كردند او را فرشتگان و وى ايستاده بود نماز مىگذارد در عبادتگاه كه هر آئينه خدا بشارت مىدهد ترا به يحيى باشد باوردارنده فيض خدا را و سردار و بىرغبت به زنان و پيغمبرى از نيكوكاران (39) 3/ 40 گفت اى پروردگار من چگونه پيدا شود براى من فرزند و رسيده است مرا كلان سالى و زن من نازاينده است گفت همچنين خدا مىكند آنچه مىخواهد (40)