7/ 22 پس بسوى پستى انداخت ايشان را به فريب دادن پس چون چشيدند آن درخت را ظاهر شد ايشان را شرمگاه ايشان و شروع كردند كه برگى بالاى برگى مىچسبانيدند بر خويش از برگ درختان بهشت و ندا كرد ايشان را پروردگار ايشان آيا منع نكرده بودم شما را ازين درخت و نگفته بودم بشما كه هر آئينه شيطان شما را دشمن آشكارا است (22) 7/ 23 گفتند اى پروردگار ما ستم كرديم بر خويش و اگر نيامرزى ما را و مهربانى نكنى بر ما البته از زيانكاران باشيم (23) 7/ 24 گفت خدا فرورويد بعض شما بعضى را دشمن خواهد بود و شما را در زمين استقرار و بهرهمندى باشد تا وقتى معين يعنى تا مرگ (24) 7/ 25 گفت خدا در زمين زندگانى خواهيد كرد و در آنجا خواهيد مرد و از آنجا بيرون آورده شويد (25)