12/ 23 و گفت و شنيد كرد با يوسف زنى كه او در خانهاش بود (تا بگذرد) از حفظ خود (و اين كنايت از طلب جماع است) و بست درها و گفت پيش آى گفت من مىپناهم به خدا اين شخص صاحب من است نيكو ساخت جاى مرا هر آئينه رستگار نمىشوند ظالمان (23) 12/ 24 و هر آئينه قصد كرد آن زن بسوى يوسف و قصد كرد يوسف بسوى او اگر نه آن بودى كه ديدى يوسف دليل پروردگار خود را (مىشد آنچه مىشد) چنين كرديم تا بازگردانيم از وى بدى و بىحيائى را هر آئينه وى از بندگان خالص كرده ماست (24) 12/ 25 و با يكديگر سبقت كردند بسوى دروازه و بدريد آن زن پيراهن يوسف را از پس پشت و يافتند شوهر زن را نزديك دروازه زن گفت نيست جزائى كسى كه خواسته باشد باهل تو كار بد مگر آنكه به زندان كرده شود يا عقوبتى درددهنده (25)