16/ 74 پس بيان مكنيد براى خدا داستانها هر آئينه خدا مىداند و شما نمىدانيد (74) 16/ 75 بيان كرد خداى داستانى بنده مملوكى كه توانائى ندارد بر هيچچيز و كسى كه داديمش از نزديك خود روزى نيك پس وى خرج مىكند ازان روزى پنهان و آشكارا آيا برابر مىشوند همه ستايش خداى را است بلكه اكثر ايشان نمىدانند (75) 16/ 76 و بيان كرد خدا داستانى ديگر دو مرد را يكى از ايشان گنگ است قدرت ندارند بر چيزى و او گران است بر خواجه خود هر كجا فرستدش نيارد از آنجا هيچ نيكى آيا برابر است اين شخص و كسى كه مىفرمايد مردمان را بعدل و خودش بر راه راست است (76)