18/ 70 گفت اگر پيروى من مىكنى پس سؤال مكن از من از هيچچيز تا آنكه خود آغازم براى تو از حال آن بيانى (70) 18/ 71 پس راه رفتند تا وقتى كه سوار شدند در كشتى خضر شكاف كرد آن را گفت موسى آيا شكافتى كشتى را تا غرق كنى اهل آن را هر آئينه آوردى چيزى عظيم را (71) 18/ 72 گفت آيا نگفته بودم كه تو نتوانى با من شكيبائى كردن (72) 18/ 73 گفت موسى مؤاخذه مكن با من به آنچه فراموش كردم و بر سر من مينداز در مقدمه من سختى را (73) 18/ 74 پس راه رفتند تا وقتى كه برخوردند با نوجوانى خضر بكشت آن را بگفت موسى آيا كشتى نفس پاك را بغير قصاص نفسى هر آئينه آوردى شيء ناپسنديده (74)