20/ 97 گفت پس برو هر آئينه ترا در زندگانى سزا اينست كه گوئى دست رسانيدن ممكن نيست و هر آئينه ترا وعده ديگرست كه خلاف كرده نشود در حق تو و ببين سوئى معبود خود كه مجاور شده بودى بر آن البته بسوزانيم آن را پس پراگنده سازيم آن را در دريا پراگنده ساختن (97) 20/ 98 جز اين نيست كه معبود شما خداست آنكه نيست هيچ معبودى بحق جزا و فرا رسيده است هر چيز را از روى دانش (98) 20/ 99 يا محمد ص اين چنين قصه مىخوانيم بر تو از اخبار از آنچه گذشته است و هر آئينه دادهايم ترا از نزديك خويش پندى (99) 20/ 100 هر كه روى بگرداند ازانپس وى بردارد روز قيامت بارى را (100) 20/ 101 جاويدان دران بار و وى بد بارى است ايشان را روز قيامت بار كشيدن (101)