28/ 9 و گفت زن فرعون اين طفل خنكى چشم است مرا و ترا مكشيدش بود كه نفع دهد ما را يا فرزند گيريم او را و ايشان حقيقت حال نمىدانستند (9) 28/ 10 و گشت دل مادر موسى ع خالى از صبر هر آئينه نزديك بود كه آشكار كند آن قصّه را اگر ما نمىبستيم بر دل او تا باشد از باوردارندگان (10) 28/ 11 و گفت خواهرش را بر پى او برو پس بديد او را از دور و قوم فرعون نمىدانستند (11) 28/ 12 و حرام ساختيم بر موسى شير دايگان پيش از وصول خواهر پس خواهرش گفت آيا راه نمايم شما را بر اهل خانه كه خبردارى اين طفل كنند براى شما و ايشان براى او نيكوخواهانند (12)