نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1003
آيا ديدى آن كس را كه هوس درونى خويش را معبود خويش گرفت و خدا او را با دانشى كه (به فسادش) داشت از راه بدر كرد و بر گوش او و دل او مهر نهاد، و بر ديده اش پوششى قرار داد، و از خدا گذشته او را چه كسى مىتواند راه نمايد؟ آيا پند نمىگيريد؟ (23) و گفتند: جز زندگى اين دنيامان نيست، مىميريم و زنده مىشويم و ما را جز روزگار هلاك نكند. حال آنكه نسبت به آن (چه مىگفتند) هيچ علمى ندارند، و جز گمان بردن كارى نمىكنند. (24) و وقتى آيات روشن ما بر آنان تلاوت مىشود استدلال آنان جز اين نيست كه مىگويند: اگر راست مىگوييد پدرانمان را بياوريد. (25) بگو: خدا شما را زنده مىكند، آنگاه شما را مىميراند، سپس شما را به دوران قيامت كه در آن شكى نيست فراهم مىآورد، ولى بيشتر آدميان نمى دانند. (26) و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست، و روزى كه قيامت بر پا شود آن هنگام باطل گويان زيان كنند، (27) و هر امتى را بينى كه زانو زده است و هر امتى را بسوى كارنامه اش فرا مى خوانند كه امروز شما را آنچه مىكرديد جزا دهند. (28) اين ديوان ماست كه عليه شما بحق سخن مىراند و ما آنچه را كه شما انجام مىداديد نسخه بر مىداشتيم. (29) پس كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند پروردگارشان آنان را در رحمت خويش در مىآورد، پيروزى آشكار آن است. (30) و اما كسانى كه كافر شدند، آيا آيتهاى من بر شما خوانده نشد؟ و شما استكبار ورزيديد و مردمى تبهكار بوديد. (31) و چون گفته مىشد كه وعده خدا راست است و درباره رستاخيز شكى نيست مىگفتيد: نمىدانيم كه رستاخيز چيست، و درباره اش فقط گمانى است كه مىبريم و ما بهيچ وجه يقين نكردهايم. (32)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1003