نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1011
و ياد كن آن كس را كه از قوم عاد بود زمانى كه قوم خود را به" احقاف" بيم داد، و محققا بيم دهندگانى پيش از وى و بعد از وى آمدند و مى گفت: جز خدا را نپرستيد، زيرا كه من از عذاب دورانى سهمگين بر شما بيمناكم. (21) گفتند: آيا آمدهاى تا ما را از معبودهايمان برگردانى؟ پس اگر راست مى گويى حادثهاى را كه ما را از آن مىترسانى پيش آور. (22) گفت: اين دانش نزد خداست و من پيامى را كه دارم به شما مىرسانم، ولى شما را قومى مىبينم كه نادانى مىكنيد. (23) پس چون آن ابر را ديدند كه رو به درههاى آنان نهاده است گفتند: اين ابرى است كه باران بر ما خواهد باريد. نه، در واقع اين همان چيزى است كه وقوعش را بشتاب مىخواستيد، بادى است كه عذابى دردناك همراه دارد. (24) و به فرمان پروردگارش همه چيز را ويران مىكند. پس چنان شدند كه جز سراهايشان هيچ از آنان ديده نمىشد چنين، قوم تبهكار را كيفر مى دهيم. (25) و بيقين آنان (مردم مدينههاى كيفر ديده و منقرض) را چنان اقتدار و جاى مستحكمى داده بوديم كه شما را ندادهايم، و براى آنان گوش و ديدگان و دلهايى داديم اما نه گوششان هيچ بكارشان آمد و نه ديدگانشان و نه دلهايشان آن هنگام كه آيات خدا را منكر مىشدند، و حادثهاى كه وقوعش را استهزا مىكردند گريبانگيرشان گشت، (26) و ما همه مدينه هايى را كه پيرامون شماست هلاك كرديم و گونه گون آيت پديدار ساختيم مگر آنان (از كفر و انكار خويش) بازگردند. (27) پس چرا آنها كه بجاى خدا معبود خويش گرفتند و وسيله تقرب (به خدا) ساختند بيارى ايشان نيامدند؟ نه تنها نيامدند بلكه از ديده آنان ناپديد شدند؟ و آنك از پيش خود ساخته شان و آنچه به دروغ مىبافتند (28)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1011