نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1059
چشمهايشان فروآويخته و ذلت زده باشد، از گورها چنان بدر خيزند كه پندارى دستههاى ملخ پراكندهاند. (7) بسوى آن دعوت كننده مىشتابند و كافران مىگويند: اين روزگارى بس دشوار است. (8) قوم نوح پيش از اينها دروغ شمردند پس بنده ما را تكذيب كردند و گفتند: ديوانهاى است و تشر و تهديد شنيد. (9) در نتيجه پروردگارش را بخواند كه: من مغلوبم پس داد من بستان. (10) بر اثرش درهاى آسمان را به روى آبى سخت ريزان فرو گشوديم (11) و زمين را بشكافتيم تا چشمهها روان گشت تا آبها (ى آسمان و زمين) به موجب حكمى (و قانونى) كه قبلش مقدر گشته بود بهم پيوستند، (12) و او (يعنى نوح) را به كشتيى كه از تختهها و ميخها و زير نظر ما روان بود برنشانديم به پاس آنكه وى را ناسپاسى نمودند. (13) در ضمن آيه قبلى ترجمه شد. (14) و چنين واقع گشت كه آن (حادثه) را چون آيتى بر جا نهاديم تا مگر يكى پندگير هست؟ (15) اينك عذاب من و تهديدهايم چگونه بود؟ (16) و چنين به تحقق پيوست كه قرآن را ترتيبى روان و منتهى به پندگيرى و يادآورى داديم تا مگر يكى پندگير هست؟ (17) قوم عاد تكذيب كرد. بعد عذاب من و تهديدهايم چگونه بود؟ (18) ما بر سرشان گردبادى تند تازانديم در روزى نحس و طولانى (19) كه آدميان را چنان بر مىكند كه گفتى درخت خرما بنى بر آمده از زير خاك باشد، (20) اينك عذاب من و تهديدهايم چگونه بود؟ (21) و چنين شد كه قرآن را ترتيبى روان و منتهى به پندگيرى و يادآورى داديم تا مگر يكى پندگير هست؟ (22) قوم ثمود آن تهديدها و پيامبران اخطارگر را تكذيب كردند (23) و گفتند: يك تن انسان را كه از (جنس و) قوم ماست پيروى كنيم؟ در آن صورت ما در گمراهى و ديوانگى و آتش خواهيم بود، (24) آيا از ميان ما فقط به او پند (يا وحى) مىآيد؟ در واقع او دروغسازى برترى خواه است. (25) فرداى نزديك خواهند دانست چه كسى دروغساز برترى خواه است. (26) بيگمان ما آن ماده شتر را بعنوان آزمايش براى آنها فرستاديم، بنابر اين انتظار بر كه چه خواهند كرد، و شكيبايى ورز. (27)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1059