نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 111
در اين هنگام بود كه زكريا پروردگارش را بخوانده گفت: پروردگار من، فرزندانى پاك از درگاهت نصيب من ساز، زيرا كه تو شنونده دعايى. (38) پس فرشتگان او را در حالى كه در محراب ايستاده نماز مىگزارد ندا دادند كه خدا تو را به يحيى مژده مىدهد كه به گفتهاى از خدا تصديق كننده است و سرور است و خوددار است و پيامبرى است از شايسته كرداران. (39) گفت: پروردگار من، اكنون كه پير شدهام و زنم نازاست كجا مرا پسرى تواند بود؟ گفت: همينگونه است، خدا آنچه را كه خواهد به انجام رساند. (40) گفت: پروردگار من، برايم آيتى قرار بده. فرمود: آيت تو اين است كه سه روز با آدميان سخن نگويى مگر به اشاره، و پروردگارت را بسيار ياد كن و هر شبانگاه و بامدادان به پاكى بستاى. (41) و آنگاه كه فرشتگان گفتند: اى مريم، بيگمان خدا ترا برگزيد و ترا پاك گردانيد و ترا بر همه بانوان عالمهاى آفريدگان برترى بخشيد. (42) اى مريم، پيوسته بفرمان پروردگارت باش و سجده بر و با ركوع كنندگان ركوع كن. (43) آن از سرگذشتهاى گذشته نهان (غيب) است، آن را به تو وحى مىكنيم حال آنكه تو نزد آنان نبودى بهنگامى كه قلمهاى خود را (براى قرعه) مى انداختند تا كداميك مريم را سرپرستى كند، و نزدشان نبودى بگاهى كه با هم دعوا داشتند. (44) آنگاه كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را به كلمهاى از خويش مژده مى دهد به نام مسيح عيسى بن مريم كه در دنيا و آخرت آبرومند است و از مقربان است، (45)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 111