نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1157
چنان نيست (كه پنداريد)، واقعيت اين است كه شما زندگى گذرا را دوست مىداريد (20) و زندگى بازپسين را رها مىكنيد، (21) چهره هايى در آن دوران شاداب باشند (22) نگرنده بسوى پروردگارشان، (23) و چهره هايى در آن دوران گره بر ابرو زده باشند (24) پندارى كه بلايى سخت آنها را در خواهد گرفت، (25) چنان نيست (كه پنداريد)، چون جان به لب برسد (26) و گفته شود شفا دهنده كيست؟ (27) و بداند كه جدايى فرا رسيده است، (28) و ساق پا به ساق ديگر در پيچيد، (29) در آن وقت بسوى پروردگارت سوق شدن باشد. (30) پس نه تصديق كرد (قيامت و پيامبرى را) و نه نماز گزارد، (31) بلكه دروغ شمرد و رو برتافت، (32) بعد خرامان پيش خانواده اش رفت (33) سزا ترا آن باشد هم سزاوار، (34) باز سزا ترا آن باشد هم سزاوار. (35) آيا آدمى مىپندارد كه سر خود رها مىشود؟ (36) مگر نطفهاى نبود از منيى كه برون مىجهد، (37) بعد لخته بود آنگاه (خدا او را) آفريد بعد درست كرد (و از هر چيزى باندازه داد و متكامل ساختش)، (38) آنگه از آن جفت آن و مرد بقرار آورد؟ (39) آيا هم او توانايى اين ندارد كه مردگان را زنده گرداند؟ (40) 76- سورة الإنسان به نام خداوند بخشاينده مهربان آيا بر انسان زمانى از روزگار گذشت كه چيزى قابل ياد شدن نبود؟ (1) بيگمان ما انسان را از نطفهاى آميخته آفريديم تا او را بيازماييم، پس او را شنوايى بينا قرار داديم. (2) بيگمان ما راه را به او بنموديم، يا سپاسگزار باشد يا ناسپاس. (3) بيگمان ما براى كافران زنجيرها و بندها و آتش افروختهاى آماده كردهايم. (4) بيشك نيكان از جامى مىنوشند كه آميزه اش كافور باشد، (5)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 1157