نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 253
دورانى كه خدا پيامبران را گرد آورد و گويد: چه پاسخ شنيديد؟ گويند: اطلاعى نداريم، بيگمان تو خود داناى غيبها هستى. (109) (بياد آر) هنگامى را كه خدا گفت: اى عيسى بن مريم، نعمت مرا بر خويشتن و بر مادرت ياد كن چون ترا با روح القدس تأييد كردم تا با آدميان در گهواره و در ميانسالى سخن گفتى و آنگاه كه به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم و آن دم كه بفرمانم از گل چيزى بسان پرنده مىساختى و در آن مىدميدى تا بفرمانم پرندهاى مىشد و كور مادرزاد و پيس را بفرمانم شفا مىدادى و آنگاه كه مردگان را بفرمانم از گور برون مىآوردى و آنزمان كه دست بنى اسرائيل را از تو كوتاه ساختيم بگاهى كه دلايل روشن (يا معجزهها) براى آنان پديد كردى آن وقت كسانى از آنان كه كافر شدند گفتند: اين جز جادويى آشكار است. (110) و هنگامى كه به حواريان وحى كردم كه به من و پيامبرم ايمان آوريد، گفتند: ايمان آورديم و گواه باش به اينكه ما مسلمانيم. (111) چون حواريان گفتند: اى عيسى بن مريم، آيا پروردگار تو مىتواند خوانچهاى از آسمان بر ما فرو فرستد؟ گفت: اگر گروندهايد از خدا پروا گيريد. (112) گفتند: مىخواهيم از آن بخوريم و دلمان بيارامد و بدانيم كه تو به ما راست گفتهاى و بر آن خوانچه از گواهان باشيم. (113)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 253