نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 317
و شهرستان پاك (پاكستان) گياهانش به فرمان پروردگارش بيرون مىآيد و از شهرستان پليد جز بىثمر بىسود بيرون نيايد. بدينگونه آيتها را رشته رشته و گونه گون پديدار مىكنيم براى گروهى كه شكر مىگزارند. (58) چنين رخ داد كه نوح را بسوى قومش (برسالت) فرستاديم تا گفت: هموطنان من، خداى يگانه را بپرستيد، جز او خدايى نداريد، من از عذاب دوران سهمگين بر شما بيمناكم. (59) اشراف قومش گفتند: ما معتقديم كه تو در گمراهى آشكارى هستى. (60) گفت: هموطنان من، گمراهيى در من نيست در واقع من فرستادهاى از طرف پروردگار عالمهاى آفريدگانم، (61) پيامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما دلسوزى مىكنم و چيزهايى از خدا مىدانم كه شما نمىدانيد. (62) آيا از اين بشگفت آمديد كه پندى از طرف پروردگارتان به شما رسيد توسط مردى از شما تا به شما اعلام خطر نمايد و تا پرهيزگارى كنيد و باشد كه بر شما رحمت آيد؟ (63) پس سخنش را دروغ شمردند، در اين هنگام او و كسانى را كه با او بودند بر كشتى نجات داديم و كسانى را كه آيتهاى ما را دروغ شمردند غرق كرديم زيرا كه قومى كوردل بودند. (64) و به سوى قوم عاد همقبيله شان هود را فرستاديم، گفت: هموطنان من، خداى يگانه را بپرستيد، جز او خدايى نداريد، آيا با وجود اين پروا نمى كنيد؟ (65) اشرافى كه از قوم وى كافر شدند گفتند: بيشك، ما معتقديم كه تو در سبك مغزى فرو رفتهاى، و بيگمان تو را از دروغگويان مىپنداريم. (66) گفت: هموطنان من، سبك مغزيى در من نيست، و در حقيقت من پيامبرى از پروردگار عالمهاى آفريدگانم، (67)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 317