نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 321
و بياد آوريد كه پس از قوم عاد شما را جانشين گردانيد و شما را در آن سرزمين آشيانه داد تا در دشتش كاخ بسازيد و در كوهش خانه بتراشيد، بنابر اين نعمتهاى خدا را بياد آوريد و در اين سرزمين فسادگرانه مگرديد. (74) از قومش اشرافى كه استكبار ورزيدند به مستضعفانى كه ايمان آوردند گفتند: آيا مىدانيد كه صالح پيامبرى از جانب پروردگار خويش است؟ (مستضعفان مؤمن) گفتند: قطعا ما به آنچه پيام آورده است ايمان داريم. (75) كسانى كه استكبار ورزيدند گفتند: بيگمان ما به آنچه شما به آن ايمان آورديد كافريم. (76) آنگاه آن ماده شتر را پى كردند (بكشتند) و سر از فرمان پروردگارشان بيحد پيچيدند و گفتند: صالح، اگر تو پيامبرى آنچه را كه ما را بدان مى ترسانى پيش آور. (77) در نتيجه آنان را لرزه در گرفت تا در خانه خويش به زانو در افتاده مردند. (78) در اين هنگام وى رخ از آنان برتافت و گفت: هموطنان من، پيام پروردگارم را به شما رساندم و برايتان دلسوزى كردم ولى شما نصيحتگران دلسوز را دوست نمىداريد. (79) و لوط را (بياد آر) هنگامى كه به قومش (يا هموطنانش) گفت: آيا اين كار زشت زننده را مرتكب مىشويد؟ (80) هيچيك از آفريدگان پيش از شما آن را مرتكب نگشته است. شما از ره شهوت بجاى آنان با مردان مىآميزيد، در واقع شما قومى زياده رويد. (81)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 321