responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 331


گفتند: به پروردگار عالمهاى آفريدگان- پروردگار موسى و هارون- ايمان آورديم. (121)
(122)
فرعون گفت: آيا پيش از اينكه به شما اجازه بدهم ايمان آورديد؟ بيشك، اين حيله‌اى است كه در اين مدينه بكار برده‌ايد تا مردمش را از آن بيرون كنيد، اينك خواهيد ديد (123)
حتما دست و پايتان را بطور غير قرينه قطع خواهم كرد آنگاه همه شما را به دار خواهم آويخت. (124)
گفتند: بيگمان ما به پروردگارمان خواهيم پيوست، (125)
و تو از هيچ كار ما كينه به دل نگرفته‌اى جز اين كار كه به آيتهاى پروردگارمان چون به ما رسيد ايمان بستيم. پروردگار ما، بر ما شكيبايى فرو ريز و ما را در حالى فرمانبردارى ايمانى بميران. (126)
اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آيا موسى و قومش را وامى گذارى تا در اين كشور فساد كنند و ترا و معبودانت را فرو گذارد؟ گفت: ما كه بر سرشان مسلطيم، پسرانشان را حتما خواهيم كشت و زنانشان را زنده خواهيم گذاشت. (127)
موسى به قوم خويش گفت: از خدا يارى بجوييد و شكيبايى ورزيد، زيرا زمين از آن خداست آن را به هر كه از بندگانش بخواهد به ميراث دهد (و منتقل كند) و فرجام نيك از آن پرهيزگاران است. (128)
(قوم موسى به او) گفتند: پيش از اينكه پيش ما بيايى اذيت شديم و پس از اينكه پيش ما آمدى نيز. گفت: اميد است كه پروردگارتان دشمنتان را تباه كند و شما را در زمين جانشين (آنان) كند تا ببيند چگونه عمل مى كنيد. (129)
و چنين وقوع يافت كه خانواده فرعون (و دار و دسته اش) را گرفتار آفات كشاورزى و قحطى و كمبود محصولات كرديم مگر پند گيرند. (130)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 331
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست