نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 347
و چون كوه را بر فرازشان فرا پيش كشيديم چندان كه گفتى سايه بانى باشد و گمان بردند كه بر ايشان در خواهد افتاد، كه آنچه را به شما داديم محكم بگيريد و آنچه را در آن است خوانده ياد كنيد شايد پرهيزگار شويد. (171) و (بياد آر) زمانى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را بگرفت و آنان را بر خودشان گواه كرد كه آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند: آرى، گواه شديم. مبادا در دوران قيامت بگوييد كه ما غافل از اين بوديم. (172) يا بگوييد كه نياكان ما پيش از اين شرك ورزيدند و ما ذريهاى از پى ايشان بوديم با اين وصف آيا بخاطر آنچه آن باطل روان كردند ما را گمراه مى شمارى (و هلاك مىسازى)؟ (173) و بدينسان آيات را بطور متمايز و روشن بشرح مىآوريم و باشد كه آنان باز گردند (به فرمانبرى خدا). (174) و براى آنان سرگذشت كسى را بخوان كه آيات خود را بدو داديم آنگاه خويشتن را از آن بدر كند پس شيطان او را دنبال كرد تا از بيراهه رفتگان شد. (175) و اگر مىخواستيم او را بوسيله آن آيات به مقامى بلند بر مىكشيديم، اما او به زمين چسبيد و خواهش درون خويش را پيروى كرد. ازين رو مثل وى مانند مثل سگ است، اگر به او حمله كنى زبان در دهان بجنباند و اگر رهايش كنى زبان در دهان بجنباند. اين داستان گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند. پس داستان كن مگر آنان بيانديشند. (176) بد داستانى است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند و به خودشان ستم مىكردند. (177) هر كه را خدا هدايت كند او همان راه يافته باشد و كسانى را كه گمراه كند آنان همان زيانكاران باشند. (178)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 347