نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 435
و سرگذشت نوح را برايشان بخوان آن هنگام كه به قوم خود گفت: اى هموطنان من، اگر مقام من و اينكه آيات خدا را به يادتان مىدهم بر شما گران آمد پس من بر خدا توكل كردم، پس شما و شريكانتان كارتان را فراهم سازيد آنگاه كارتان بر شما پوشيده نباشد، سپس رأيتان را به من اعلام كنيد و مرا مهلت مدهيد. (71) و اگر روى گردانيديد، پس (توجه داشته باشيد كه) من از شما مزدى نخواستم، پاداش من فقط بر عهده خداست و فرمان يافتهام كه از گردنگذاران (يا مسلمانان) باشم. (72) پس او را تكذيب كردند، و او را و كسانى را كه با او بودند در كشتى برهانيديم و آنان را جانشين (زمين) ساختيم و آن كسان را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم، پس بنگر كه سرانجام بيم داده شدگان چگونه بود؟ (73) سپس بعد از وى پيامبرانى بسوى قومشان بفرستاديم تا با حجتهاى روشن بسوى آنان آمدند ولى بر آن نبودند كه به آنچه قبل از آن تكذيبش كردهاند ايمان بياورند. اينچنين بر دلهاى تجاوزكاران مهر كنيم. (74) سپس بعد از آنان، موسى و هارون را بسوى فرعون و اشرافش برانگيختيم با آيتهاى خودمان، پس آنان كه جماعتى تبهكار بودند استكبار ورزيدند. (75) بهمين روى چون حق از جانب ما به آنان رسيد گفتند: بيگمان اين جادويى آشكار است. (76) موسى گفت: آيا درباره حق چون به شما ارائه شد مىگوييد اين جادو است حال آنكه جادوگران رستگار نمىشوند؟ (77) گفتند: آيا بسوى ما آمدهاى كه ما را از آنچه پدران خودمان را بر آن يافتيم بگردانى تا بزرگى (و فرمانروايى) در روى زمين براى شما دو نفر باشد؟ و ما به شما دو نفر ايمان بيار نيستيم. (78)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 435