نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 459
گفت: اى قوم من، چه بينيد اگر بر حجتى از پروردگارم باشم و مرا از خود رحمتى داده باشد؟ پس اگر او را نافرمانى كنم چه كسى در برابر خدا به من كمك خواهد كرد؟ و شما چيزى جز كاستى بر من نمىافزاييد. (63) و اى هموطنان من، اين ماده شتر خدا آيتى است براى شما، پس او را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد و آسيبى به آن مرسانيد كه شما را عذابى نزديك فرا گيرد. (64) پس آن ماده شتر را پى كردند. و (صالح) گفت: در خانههاى خود سه روز برخوردار شويد، و اين وعدهاى است غير دروغ. (65) پس چون فرمان ما آمد صالح و كسانى را كه با او ايمان آوردند برحمتى از خود و از رسوايى آن روز نجات داديم. بيگمان پروردگار تو همو تواناى عزيز است. (66) و كسانى را كه ستم كردند صيحه گرفت و بامدادان در سراهاى خود مرده افتادند، (67) پنداشتى هرگز در آن اقامت نداشتهاند. آگاه باشيد كه قوم ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند، هان گم شوند قوم ثمود. (68) و بتحقيق فرستادگان ما به ابراهيم مژده بردند، سلام گفتند. او گفت: سلام. و درنگ نكرد كه گوساله بريان آورد. (69) پس چون ديد كه دستهاى ايشان به آن نمىرسد آنان را ناشناس يافت و از آنان ترسى به دل گرفت. گفتند: مترس، ما بسوى قوم لوط فرستاده شدهايم. (70) و آن او (يعنى ابراهيم) ايستاده بود، خنديد. پس او را به اسحاق بشارت داديم و از پى اسحاق به يعقوب. (71)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 459