responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 477


و آن زن كه وى در خانه اش بود خواست از وى بر خلاف ميلش كام بگيرد و درها را بست و گفت: براى تو مهيا شده‌ام. گفت: پناه مى‌برم به خدا زيرا كه او پروردگار من است، جايگاهم را نيكو ساخته است، بيگمان ستمكاران رستگار نشوند. (23)
و چنين اتفاق افتاد كه آن زن آهنگ وى كرد و وى اگر اين نبود كه برهان پروردگارش را ديد آهنگ آن آن مى‌كرد، چنين كرديم تا بدى و فحشاء را از او باز گردانيم زيرا كه او از بندگان پاكيزه ماست. (24)
و آن دو در حالى كه از هم پيشى مى‌گرفتند به طرف در دويدند و آن زن پيراهن وى را از پشت بدريد و دم در به شوهر آن زن رسيدند. آن آن گفت: كيفر آنكس كه قصد بد با خانواده تو كرد چيست جز اينكه زندانى شود يا عذابى دردناك ببيند؟ (25)
(يوسف) گفت: او خواست از من بر خلاف ميلم كام بگيرد. و شاهدى از خويشان آن زن شهادت داد كه اگر پيراهن وى از جلو دريده باشد آن آن راست گفته و وى دروغگو است، (26)
و اگر پيراهن وى از پشت دريده باشد آن زن دروغ گفته و وى راستگو است. (27)
پس چون پيراهن وى را ديد كه از پشت دريده است گفت: بيشك اين از حيله‌هاى خصمانه شما آنهاست، زيرا كه حيله‌هاى خصمانه شما آنان سهمگين است. (28)
اى يوسف، روى از اين بگردان، و تو (اى آن) براى گناهت آمرزش بخواه زيرا كه تو از خطا كارانى، (29)
و آنانى در شهر گفتند: آن آن اشرافى مى‌خواهد از خدمتكار جوانش بر خلاف ميلش كام بگيرد، وى دل آن آن را از عشق خويش بياكنده است، ما آن آن را در گمراهى آشكارى مى‌بينيم. (30)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 477
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست