responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 487


گفت: آيا شما را بر او امين دارم همانگونه كه پيش از اين بر برادرش امين داشتم؟ پس خدا بهترين نگهبان است و او مهربان ترين مهربان است. (64)
و چون متاعشان را گشودند ديدند كالايشان به آنان بازگردانده شده است، گفتند: اى پدر ما، ما چه مى‌خواهيم؟ اين كالاى ماست كه به ما باز گردانده شده است، كسان خود را طعام مى‌دهيم و برادر خود را نگاهبانى مى‌كنيم و بار شترى را مى‌افزاييم، اين پيمانه‌اى است كه به آسانى بدست مى‌آيد و آسايش مى‌آورد. (65)
گفت: هرگز او را با شما نخواهم فرستاد مگر به من پيمانى دهيد از خدا كه او را نزد من باز آوريد مگر اينكه شما را احاطه كنند. پس چون پيمانشان را به او دادند گفت: خدا بر آنچه مى‌گوييم وكيل است. (66)
و گفت: اى فرزندان من، (با هم) از يك دروازه وارد نشويد بلكه از دروازه‌هاى مختلف وارد شويد، و من براى شما در برابر خدا هيچ كارى نتوانم كرد، حكومت جز مال خدا نيست، بر او توكل كرده‌ام و بر او بايد توكل كنندگان توكل كنند. (67)
و چون به همان شيوه كه پدرشان دستور داده بود وارد (شهر) شدند هيچ چيز در برابر خدا به آنان سود نتوانست داد جز نيازى كه در دل يعقوب بود و بر آورد آن را، و بيگمان او خداوند دانش بود بسبب چيزها كه به وى آموختيم ولى بيشتر آدميان نمى‌دانند. (68)
و چون به حضور يوسف در آمدند برادرش را نزد خويش جاى داد (و) گفت: من برادر تو هستم ازين رو از آنچه (برادران) مى‌كردند اندوهگين مباش. (69)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 487
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست