responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 493


اى پسران من، برويد يوسف و برادرش را بجوييد و از رحمت خدا نااميد مباشيد، زيرا كه هيچكس از رحمت خدا نوميد نمى‌شود مگر گروه كافران. (87)
پس چون به حضور او (يوسف) در آمدند گفتند: هان اى شريف، ما و خانواده ما را مصيبت زده است و بضاعتى ناچيز آورده‌ايم، بنابر اين پيمانه ما را تمام بده و (چيزى هم) به ما صدقه بده زيرا كه خدا صدقه دهندگان را پاداش مى‌دهد. (88)
گفت: آيا مى‌دانيد آن هنگام كه نادان بوديد با يوسف و برادرش چه كرديد؟ (89)
گفتند: آيا اينك تو خود يوسفى؟ گفت: من يوسفم و اين برادر من است، خدا به ما نعمتى گران داد، بيگمان هر كس پرهيزگارى كند و شكيبايى ورزد بيشك خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‌كند. (90)
گفتند: به خدا سوگند كه واقعا خدا ترا بر ما برترى داد و ما خطاكار بوديم. (91)
گفت: امروز بر شما سرزنشى نيست، خدا شما را مى‌آمرزد و او مهربان ترين مهربان است. (92)
اين پيراهن مرا ببريد و آن را بر صورت پدرم بيافكنيد كه بينا شود، و همه كسانتان را نزد من آوريد. (93)
و هنگامى كه آن كاروان براه افتاد پدرشان گفت: اينك من بوى يوسف را مى‌شنوم اگر مرا سست خرد نشماريد (94)
گفتند: به خدا سوگند كه تو همچنان در گمراهى ديرينه خويشى. (95)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 493
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست