نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 533
گفت: اينان دختران من هستند اگر شما (ازدواج) كنندگانيد. (71) بجان تو سوگند كه اينها در مستى خود سرگردان مىشوند. (72) در نتيجه بهنگام بر آمدن آفتاب صيحهاى ايشان را در گرفت. (73) تا زبر آن مدينه را زير آن كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل باريديم. (74) بيشك در آن (واقعه) آيتها براى عبرت گيرندگان هست، (75) و آن مدينه اينك بر سر راهى پا بر جاست. (76) بيگمان در آن آيتى براى مؤمنان است. (77) و اگر چه اهالى" ايكه" ستمگر بودند، (78) ما از آنان انتقام كشيديم و آن دو مدينه اينك بر راهى روشن ايستادهاند. (79) و بيقين اهالى" حجر" پيامبران را تكذيب كردند. (80) و آيات خود را به آنان نموديم ولى ايشان از آنها رويگردان بودند. (81) و از كوهها خانههاى امنى مىتراشيدند. (82) پس بامدادانى صيحه آنان را فرا گرفت. (83) و آنچه بدست مىآوردند (و مىساختند) هيچ سودى به آنان نداد، (84) و آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز بحق نيافريديم، و بيشك قيامت البته آينده است، ازين رو ديده از خطا بر بند ديده بستنى زيبا، (85) زيرا كه آفريدگار دانا همان پروردگار تو است. (86) و بيقين به تو هفت" مثانى" و قرآن عظيم را داديم. (87) ديدگانت را بر روى آنچه اصنافى از آنان را بدان برخوردار كرديم وامگشا، و برايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستران، (88) و بگو بيم دهنده نمايان اين منم. (89) همانگونه كه به آن تقسيم كنندگان فرود آورديم. (90)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 533