نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 641
پس برتر آمد خداى يگانه آن پادشاه راستين. و (آيات) قرآن را پيش از آنكه وحى كردنش به تو به انجام رسد بشتاب مخوان، و بگو پروردگارا، دانش مرا بيفزا. (114) و پيشتر ما از آدم پيمان گرفتيم اما او فراموش كرد و او را داراى عزم (در اجراى آن تعهد) نيافتيم. (115) و هنگامى كه ما به فرشتگان گفتيم كه آدم را سجده آريد همه سجده آوردند جز ابليس كه سر باز زد. (116) پس به آدم گفتيم: بيشك اين با تو و همسرت دشمن است بنابر اين مبادا شما را از بهشت بيرون كند و بر اثرش به سختى (و بدبختى) افتيد. (117) تو در بهشت اين امكان را دارى كه نه گرسنه شوى و نه برهنه مانى (118) و اين امكان كه در آن نه تشنگى برى و نه گرماى آفتاب خورى. (119) بعد شيطان به او وسوسه كرده گفت: آى آدم، آيا مىخواهى تو را به درخت جاودانگى و مالكيتى نافرسودنى ره برم؟ (120) آنگاه (آدم و همسرش) از آن درخت برخوردند و بر اثرش زشتيهاى تنشان به ديده شان نمايان شد و بنا كردند از برگ (درختان) بهشت بر آن چسباندن، و آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و بر اثرش به بيراهه رفت. (121) بعد پروردگارش او را برگزيد و توبه او بپذيرفت و او را ره نمود، (122) گفت: شما دو نفر از بهشت همگى (با نسلها كه بالقوه در شما هست) فرود آييد و با يكديگر (بر سر خوراك و پوشاك و سوخت) دشمن خواهيد بود، پس وقتى از جانب من (دين مايه) هدايتى به شما رسد هر كه پيروى دين مايه هدايت مرا كند او نه گمراه شود و نه به سختى (و بدبختى) افتد، (123) و هر كه روى از پند من بگرداند بيگمان او زيستى با تنگدستى و بينوايى خواهد داشت و در دوران رستاخيز او را نابينا از گور برخيزانيم. (124) گويد: پروردگارا، چرا مرا نابينا از گور برخيزاندى حال آنكه قبلش بينا بودم؟ (125)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 641