responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 647


و چه بسا مدينه‌اى را كه ستمگر بود درهم شكستيم و پس از آن قومى ديگر بوجود آورديم، (11)
پس همينكه گزند كيفر ما را احساس كردند ناگهان بنا كردند به دويدن از آن. (12)
ندويد و پيش آنچه كه در ميانش خوشگذرانى مى كرديد و پيش مسكنهايتان باز گرديد باشد كه بازخواست شويد. (13)
گفتند: اى واى بر ما كه ستمكار بوديم. (14)
پس همچنان اين حرفشان بود تا آنان را درويده هايى خاموش و بيحركت گردانيديم. (15)
و ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو است به بازى نيافريديم. (16)
اگر مى‌خواستيم سرگرميى بگيريم در نزد خود گرفته بوديم اگر چنين كاره‌اى بوديم. (17)
واقعيت اين است كه حق را بر (پيكر) باطل مى‌افكنيم تا آن را فرو شكند تا بناگاه آن نابود شونده باشد، و واى بر شما بسبب آنچه بر زبان مى آوريد. (18)
و هر كه (و هر چه) در آسمانها و زمين است از آن وى است، و آنان كه نزد ويند از پرستش او استكبار نمى‌ورزند و نه احساس خستگى و افسوس مى كنند، (19)
شب و روز تسبيح مى‌گويند بى‌آنكه سستى يابند. (20)
يا مگر معبودهايى از زمين گرفتند كه آنها (مردگان را) برانگيزانند. (21)
اگر در آن دو (يعنى آسمان و زمين) خدايانى جز خدا بودند البته آن دو فاسد مى‌شدند، پس منزه است خداى پروردگار عرش از آنچه بر زبان مى آوردند. (22)
درباره آنچه انجام مى‌دهد پرسيده نمى‌شود حال آنكه آنان بازخواست مى شوند. (23)
يا مگر بجاى او معبودهايى گرفتند؟ بگو: برهان خويش (بر خدايى آنان) بياوريد. اين (قرآن) يادنامه پيروان من است و يادنامه كسانى كه پيش از من بودند. اما واقع اين است كه بيشتر آنان حق را نمى‌شناسند و بر اثرش از آن رويگردانند. (24)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 647
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست