نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 655
آنگاه آنان را تكه تكه كرد به استثناى بزرگشان، باشد كه آنان پيش آن بازگردند. (58) گفتند: چه كسى اين كار را با معبودهاى ما كرد؟ بيشك او از ستمكاران باشد. (59) گفتند: از جوانى كه به او ابراهيم مىگويند شنيديم كه از آنها ياد مى كرد. (60) گفتند: پس او را برابر چشم مردم بياوريد باشد كه آنان گواهى دهند. (61) گفتند: آيا تو- اى ابراهيم،- اين كار را با معبودهاى ما كردى؟ (62) گفت: در واقع اين كار را اين بزرگشان كرد، بنابر اين از آنها- اگر حرف مى زنند- بپرسيد. (63) پس به خويشتن بازگشتند و گفتند: براستى كه شماييد كه ستمكاريد. (64) آنگاه سر فرو افكندند كه تو خود مىدانى كه اينان حرف نمىزنند. (65) گفت: آيا با وجود اين بجاى خدا چيزهايى را مىپرستيديد كه هيچ سودى به شما نمىدهد و نه آسيبى مىرساند؟ (66) نفرت بر شما و بر آنچه بجاى خدا مىپرستيد، آيا باز هم نمىانديشيد؟ (67) گفتند: او را بسوزانيد تا معبودهاى خودتان را يارى كرده باشيد اگر يارى كننده آنها هستيد. (68) گفتيم: اى آتش، سرد باش و سلامت بر ابراهيم. (69) و خواستند عليه وى حيله خصمانهاى كنند اما آنان را زيانكارترين افراد ساختيم، (70) و او را و لوط را رهانيديم بسوى سرزمينى كه در آن براى عالمهاى آفريدگان بركت نهاديم، (71) و به او اسحاق و يعقوب را به عنوان نعمتى افزون ارزانى داشتيم و همه را از شايستگان گردانيديم (72)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 655