نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 741
آنگاه چون آن دو جماعت به فاصله ديد يكديگر رسيدند ياران موسى گفتند كه آنها به ما دست خواهند يافت. (61) (موسى) گفت: چنين نخواهد شد، ياور من پروردگار من است كه مرا ره (و چاره) خواهد نمود. (62) پس به موسى وحى كرديم كه عصايت را به دريا بزن، بر اثرش دو پاره گشت و هر پاره مانند كوهى سهمگين بود. (63) و در آنجا آن ديگران را در تنگنا انداختيم. (64) و موسى و هر كه همراه او بود جملگى را نجات داديم، (65) پس از آن ديگران را همگى غرق كرديم. (66) بيگمان در آن آيتى هست ولى بيشترشان ايمان نياوردند. و بيگمان پروردگار تو است كه تواناى مهربان است. (67) (68) سرگذشت ابراهيم را براى آنان بخوان (69) آنگاه كه به پدرش و هموطنانش گفت: شما چه چيز را مىپرستيد؟ (70) گفتند: بتانى را مىپرستيم و پيوسته به عبادت آنها كمر بستهايم. (71) گفت: آيا وقتى آنها را مىخوانيد صدايتان را مىشنوند؟ (72) آيا سودى به شما مى دهند يا زيانى به شما مىرسانند؟ (73) گفتند: حقيقت اين است كه ديدهايم نياكان ما چنين مىكنند. (74) گفت: آيا به آنچه تاكنون شما و نياكانتان كه در قديم بودند پرستيدهايد هيچ انديشيدهايد؟ (75) در ضمن آيه قبلى ترجمه شد. (76) شك نيست كه آنها دشمن من هستند و جز پروردگار عالمهاى آفريدگان قابل پرستش نيست، (77) همان كه مرا آفريد آنگاه هم او مرا ره نمود، (78) و همان كه مرا خوراك مىدهد و مىآشامد، (79) و چون بيمار شوم هم او مرا شفا مىبخشد (80) و همان كه مرا مىميراند بعد مرا زنده مىكند، (81) و همان كه اميدوارم در دوران كيفريابى گناهان مرا بيامرزد و بر من ببخشايد. (82) پروردگارا، به من دانش مرحمت فرما و مرا به مردم شايسته كار بپيوند. (83)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 741