نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 757
و در حالى كه دلهاشان آن آيتها را درست و يقين مىدانست از روى ستمگرى و برترى جويى منكر آنها شدند، اينك بنگر كه فرجام مفسدان چگونه بود. (14) ما به داوود و سليمان دانش داديم، و گفتند: سپاس ويژه خداوندى است كه ما را بر بسيارى از بندگانش مؤمنش فزونى بخشيد. (15) سليمان (رهبرى و علم را) از داوود به ميراث برد، و گفت: اى مردم، به ما سخن پرندگان آموختند و از هر چيزى به ما (بهرهاى) دادند و اين همان افزونى نمايان است. (16) براى سليمان سپاهيانش را از پرى و آدمى و پرنده بسيج كردند تا بدانسان كه از تمرد خوددارى دارند، (17) بطوريكه وقتى به رودكده مورچگان آمدند مورچهاى گفت: هان اى مورچگان، به لانههاى خود در رويد تا سليمان و سپاهيانش ندانسته شما را خرد نكنند. (18) در اين هنگام سليمان از سخن آن مورچه بخنديد و گفت: پروردگارا، مرا موفق بدار تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم مرحمت فرمودى سپاس گزارم و اينكه كارى شايسته كنم كه آن را بپسندى و مرا به رحمت خود در ميان بندگان شايسته خويش در آر. (19) (سليمان) آن پرنده را نيافت، گفت: چيست مرا كه هدهد را نمىبينم يا از ناديدگان شده است؟ (20) او را عذاب سختى خواهم كرد يا گلوى او را مىبرم مگر آنكه عذرى آشكار برايم آورد. (21) پس (هدهد) پاسى نه دير درنگ كرده آنگاه گفت: چيزى بدانستم كه تو به آن نرسيدى و براى تو از سبا خبرى يقين آور آوردهام. (22)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 757