نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 773
و به آنان در زمين منزلتى مستحكم و شايسته دهيم و از آنان چيزها به فرعون و هامان و سپاهيانشان نشان دهيم كه از آن نگران و بر حذرند. (6) و به مادر موسى از ره الهام گفتيم كه او را شير بده و چون بر جان او ترسيدى او را به آب دريا انداز و مترس و غم مدار زيرا ما او را به تو بر مىگردانيم و او را پيامبر مىگردانيم. (7) آنگاه كسان فرعون او را از آب بيرون كشيدند تا سرانجام دشمن و مايه اندوهشان گردد، بيشك فرعون و هامان و سپاهيانشان اشتباه مىكردند. (8) و آن فرعون گفت: براى من و براى تو روشنايى ديده خواهد بود او را مكشيد، بسا شود كه به ما سود دهد يا او را به فرزندى بگيريم- و آنان حقيقت را احساس نمىكردند. (9) دل مادر موسى (از ياد دستور ما) تهى گشت و اگر دلش را استوار نمى داشتيم تا مؤمن بماند چيزى نمانده بود كه او را لو دهد. (10) و به خواهرش (خواهر موسى) گفت: بر پى او برو، در نتيجه (خواهر موسى) او را از دور بديد و ايشان نمىدانستند (كه او خواهر موسى است). (11) و قبلا كارى كرديم كه (موساى كودك) هيچ پستانى را نگيرد. بر آن اساس، خواهر موسى گفت: آيا مىخواهيد خانوادهاى را به شما نشان دهم كه او را براى شما پرستارى كنند و دلسوز او باشند؟ (12) بدينسان او را نزد مادرش باز آورديم تا ديده به ديدارش روشن دارد، و غم نخورد و بداند كه وعده خدا راست و تحقق يافتنى است ولى بيشترشان نمى دانند. (13)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 773