نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 783
و تو (اى محمد) در كوه طور بسوى فروشدن آفتاب نبودى آنگاه كه ما به موسى فرمان داديم و تو از حاضران آن روز نبودى. (44) لكن ما بر آن بوديم كه نسلهايى (ميان موسى و تو) بيافرينيم پس زندگانى آن نسلها دراز شد، و تو در ميان مردم مدين نبودى كه آيتهاى ما را بر آنها بخوانى لكن ما فرستاديم (موسى را تا از طور به مدين آمد و بر خواند). (45) و تو در آن سوى طور نبودى آنگاه كه ندا داديم (موسى را)، لكن از رحمت پروردگار تو بود كه تو را پيام داديم تا قومى را بيم دهى كه پيش از تو بيم دهندهاى به ميان آن نيامده بود تا مگر آنان پند پذيرند. (46) چرا وقتى بسبب آنچه بدست خويش كردهاند مصيبتى گريبانگيرشان مى شود مىگويند: پروردگارا، چرا پيامبرى نزد ما نفرستادى تا آيتهاى تو را پيروى كنيم و مؤمن شويم؟ (47) آنگاه چون دين حق از طرف ما به آنان مىرسد مىگويند چرا به وى آنچه به موسى داده شده ندادند؟ مگر قبلا آنچه را به موسى داده شده بود منكر نشدند و نگفتند كه اين دو نفر دو جادوگرند همدست و همپشت، و نگفتند كه ما به همه آنها كافريم؟ (48) (اى محمد) بگو: اگر راست مىگوييد كتابى از طرف خدا بياوريد كه از آن دو كتاب (يعنى تورات و قرآن) رهنماتر باشد تا من پيروى آن كنم. (49) پس اگر اين درخواست ترا اجابت نكردند بدان كه فقط پيرو هواى نفس خويشند. و چه كسى گمراه تر از آن باشد كه بىآنكه رهنمودى از جانب خدا داشته باشد دنباله هواى خويش گيرد؟ بيشك خداوند مردم ستمكار را رهنمون نباشد. (50)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 783