نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 883
براى آنان مردم آن مدينه را مثال آور كه فرستادگانى به آن آمد، (13) آن زمان كه دو تن را بسوى آنان فرستاديم، پس آن دو را دروغگو شمردند، آنگاه با سومى تقويتشان كرديم تا گفتند كه ما فرستادگانى بسوى شماييم. (14) (مردم آن مدينه) گفتند: شما انسانهايى مانند ما بيش نيستيد و خداى رحمان هيچ چيز فرو نفرستاد، شما نيستيد مگر (افرادى كه) دروغ مىگوييد. (15) گفتند: پروردگار ما مىداند كه ما حتما فرستادگانى بسوى شماييم، (16) و جز رساندن روشن و رسا بر عهده ما نيست. (17) گفتند: ما نسبت به شما احساس شومى داريم، هر گاه دست بر نداريد حتما شما را سنگسار خواهيم كرد و عذابى دردناك از ما به شما خواهد رسيد. (18) (فرستادگان) گفتند: مايه شومى همراهتان است، آيا بخاطر اينكه به شما پند داده شد؟ واقعيت اين است كه شما جماعتى زياده رويد. (19) و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمده گفت: اى هموطنان، فرستادگان را پيروى كنيد، (20) كسانى را پيروى كنيد كه مزد از شما نمىخواهند و خود بر راه راستند، (21) و مرا روا نباشد كه آن را كه مرا آفريده و سرشته و شما بسوى او برگردانده مى شويد نپرستم، (22) آيا بجاى او خدايانى برگيرم كه اگر خداى رحمان برايم گزندى خواهد شفاعت آنها مرا هيچ بكار نايد و نه مرا از آن رهايى دهند، (23) بنابر اين در آن صورت من در گمراهى نمايانى خواهم بود، (24) در حقيقت من به پروردگارتان ايمان آوردم بنابر اين از من بشنويد. (25) (پس از كشته شدن به او) گفته شد به بهشت درآى گفت: اى كاش هموطنانم مىدانستند (26) كه پروردگارم مرا بيامرزيد و مرا از جمله نواختگان گردانيد. (27)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 883