نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 899
و گذاشتيم تا فرزندان او باقيماندگان باشند (77) و در ميان نسلهاى بازپسين برايش اين را بجا گذاشتيم: (78) از ميان عالمهاى آفريدگان بر نوح سلام (79) ما اينگونه به نيكوكاران پاداش مىدهيم، (80) زيرا او از بندگان مؤمن ما بود. (81) وانگهى ما ديگران را غرق كرديم. (82) و از پيروان وى ابراهيم است (83) آن دم كه با دلى پاك رو به پروردگارش نهاد، (84) آنگاه كه به پدرش و هموطنانش گفت: اين چيست كه مىپرستيديد؟ (85) آيا از ره بهتان بجاى خدا معبودهايى مى خواهيد؟ (86) پس به پروردگار عالمهاى آفريدگان چه گمان بردهايد؟ (87) پس يك نظر به ستارگان نگريست (88) و گفت: بيشك من بيمارم. (89) پس، روى از او بر تافته برفتند. (90) و او پيش معبودهاى آنان رفته گفت: آيا نمىخوريد؟ (91) شما را چه شده است كه سخن نمىگوييد؟ (92) پس با دست راست ضربهاى بر آنها نواخت، (93) آنگاه شتابان بسوى او روى آوردند. (94) او گفت: آيا چيزهايى را كه مىتراشيد مىپرستيد، (95) حال آنكه خدا شما و آنچه را مىسازيد آفريده است؟ (96) گفتند: براى او چوب بستى بسازيد تا او را در آتش افكنيد. (97) بدينسان تدبيرى خصمانه عليه او خواستند كرد اما ما آنان را زيردست كرديم. (98) و او گفت: من بسوى پروردگارم مىروم كه بزودى مرا ره خواهد نمود. (99) پروردگار من، مرا (فرزندى) از شايستگان ده. (100) بر اثرش او را به پسرى بردبار مژده داديم. (101) چون با او به مقام سعى رسيد، گفت: اى پسرك من، من در خواب ديدم كه ترا سر مىبرم، پس بنگر تا نظرت چيست؟ گفت: اى پدر من، هر چه ترا فرمايند بكن كه اگر خدا بخواهد مرا بر آن شكيبا يابى. (102)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 899