نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 915
و گفتند: چطور است كه ما مردانى را كه از بدان مىشمرديم نمىبينيم؟- (62) ما آنها را مسخره مىكرديم- يا چشمهامان تاكنون به آنها نيفتاده است؟ (63) مسلما آن يعنى كشمكش كلامى دوزخيان قطعا واقعيت دارد و به تحقق مىپيوندد. (64) بگو: من فقط پيامبرى بيم دهندهام و خدايى جز آن خداى يگانه سركوبگر نيست، (65) پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميانه آن دو است، آن غلبه ناپذير آمرزشگر. (66) بگو: آن، خبر (و پيشگويى) سهمگينى است، (67) شما از آن رويگردان هستيد، (68) من از نيروهاى سرشناس عالم برين آنگاه كه با هم كشمكش كلامى داشتند هيچ اطلاعى نداشتم. (69) جز اين به من از ره وحى نمىرسد كه من پيامبر بيم دهنده نمايانى هستم. (70) آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت كه: من دارم يك بشر از گل مىآفرينم، (71) بنابر اين وقتى ساختمانش را به كمال رساندم و از روح خويش در او دميدم شما برايش سر فرو آريد. (و در قبضه اختيار وى در آييد). (72) و سپس فرشتگان جملگى سر فرو آورند (73) مگر ابليس، بزرگى فروخت و از كافران بود. (74) (خدا) گفت: اى ابليس، ترا چه مانع اين شد كه براى آنچه به قدرت خويش آفريدم سر فرو آرى بزرگى فروختى يا از برتران بودى؟ (75) گفت: من بهتر از اويم، مرا از آتش آفريدى و او را از گل آفريدى. (76) (خدا) گفت: اينك از آنجا بيرون شو، زيرا كه تو مطرودى (77) و قطعا لعنت من تا دوران قيامت بر تو خواهد بود. (78) گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزى كه از خاك برانگيخته شوند مهلت ده. (79) (خدا) گفت: بيشك، تو جزو مهلت يافتگانى (80) تا دورانى كه آغازش معين و مشخص است. (81) گفت: به عزت تو سوگند كه همه شان را از راه بدر خواهم برد (82) مگر آن عده از آنها كه ترا پرستندگانى مخلصاند. (83)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلالالدين جلد : 1 صفحه : 915