responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 941


و فرعون گفت: بگذاريد من موسى را بكشم و بگذار او پروردگارش را (به كمك) بخواند، زيرا من از اين نگرانم كه او دين شما را تغيير دهد يا در اين سرزمين فساد كند. (26)
و موسى گفت: من از هر متكبرى كه به روز حساب ايمان نمى‌آورد به پروردگار خويش و پروردگار شما پناه مى‌برم. (27)
و مردى مؤمن از خانواده (يا قوم) فرعون كه ايمانش را پوشيده مى‌داشت گفت: آيا مردى را مى‌كشيد به اين دليل كه مى‌گويد پروردگار من خداست حال آنكه از طرف پروردگارتان دلايل روشن براى شما آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغگويى اش به زيان خود او خواهد بود و در صورتى كه راستگو باشد پاره‌اى از آنچه پيش بينى وقوعش را مى‌كند عليه شما بوقوع خواهد پيوست، زيرا كه خدا كسى را كه او اسراف كننده‌اى دروغساز باشد هدايت نخواهد كرد. (28)
اى قوم من، امروز شما سلطنتى چيره بر اين سرزمين داريد، بنابر اين اگر كيفر قهرآميز خدا گريبانمان را بگيرد چه كسى در برابر آن ما را يارى تواند كرد؟ فرعون گفت: جز آنچه خود مى‌بينم به شما نظر نمى‌دهم و به شما جز راه خردمندانه نشان نمى‌دهم. (29)
آنكه ايمان آورده بود گفت: اى قوم من، براستى من از واقعه‌اى مثل واقعه آن قبايل مشرك بر شما نگرانم. (30)
مثل آنچه بر سر قوم نوح آمد و قوم عاد و قوم ثمود و اقوامى كه بعد از آنها بودند، و خدا اراده ظلمى بر بندگانش نكرده است، (31)
و اى هموطنان من، براستى من بر شما از روزگارى كه مردم يكديگر را به كمك مى‌خوانند نگرانم، (32)
از آن روزگار كه پشت خود گردانده بگريزيد و در برابر خدا هيچ وسيله حفاظتى نداريد، و هر كه را خدا گمراه كند هيچ راهنمايى نداشته باشد. (33)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : فارسى، جلال‌الدين    جلد : 1  صفحه : 941
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست